حدیث عشق
. امام صادق(ع) : لَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشّابَّ مِنكُم إلاّ غادِياً في حالَينِ: إمّا عالِماً أو مُتَعَلِّماً. دوست ندارم جوانى از شما [شيعيان] را جز بر دو گونه ببينم: دانشمند يا دانشجو. /امالی طوسی ص303
سایت آیت الله العظمی خامنه ای سایت امام خمینی (ره)

درس خارج فقه جلسه 30 چهارشنبه 28-8-99

درس خارج فقه آیت الله عصمتی جلسه 30 چهارشنبه 28-8-99 در مدرسه علمیه هراتی

بحث در رابطه با قاعده ید بود. بحث امروز این است که آیا قاعده ید که به معنای استیلای خارجی است آیا فقط شامل استیلای بر اعیان خارجیه است یا استیلای بر منافع بلکه انتفاع را هم شامل می شود. توضیح اینکه گاهی ملک از من است و استیلا بر اصل مال دارم و طبیعتا تبعا للعین منافع هم از من است، حق انتفاع آن هم از من است اینجا شک و شبهه ندارد. ظاهرا اینجا از حریم بحث خارج است بحث در موردی است که استیلا بر اصل عین خارجی نیست بلکه فقط استیلا بر منافع است مثل اعیان موقوفه که استیلا بر عین نیست زیرا وقف به معنای تحبیس العین و تسبیل المنفعة است. یعنی عینش در استیلای کسی قرار نمی گیرد ولی منافعش را می شود تحت استیلا در آورد یا در عین مستاجره که خانه ای را اجاره کرده است استیلا بر عین ندارد زیرا مال صاحب ملک است بلکه استیلا بر انتفاع دارد که در خانه بنشیند و از منافعش استفاده کند. در عین عاریه نیز همینطور است. آیا قاعده ید چنانکه در مورد اعیان کاربرد دارد و حجیت دارد و دلالت بر ملکیت اعیان می کند و اماره بر ملکیت اعیان دارد آیا دلالت بر ملکیت منافع هم می کند یا نه؟ برخی گفته اند قاعده ید استیلای استقلالی را شامل می شود نه استیلای تبعی. یعنی تعلق ید به شیئ استقلالا دلیل بر ملکیت است ولی اگر تعلق پیدا کرد به شیئی تبعا این ید اماره بر ملکیت نیست و چون منافع مانند عوارض و حالات است که استقلالی ندارند تحت قاعده ید نیست. مثل عوارض زید مثل سواره بودن قیام و قعود که استقلال از زید ندارند منافع نیز نظیر عوارض استقلالی از عین ندارند و دلیل بر حجیت فقط استیلای استقلالی را شامل می شود، لذا در ملک خودش که استیلا بر عین دارد قاعده جاری است ولی در اعیان موقوفه استیلا فقط بر منافع است. لا اشکال فی تعلق الید بالاعیان و دلالتها علی الملکیة لها. انما الکلام فی تعلقها بالمنافع و المحکی عن الفاضل المحقق النراقی اختصاص ید به منافع است و اختار غیر واحد من اکابر المتاخرین که به منافع هم می تواند تعلق بگیرد. ثمره در جایی است که ید بر منافع فقط باشد به گونه ای که منافع به تبع عین یا با قطع نظر از عین تحت ید باشد ولی علم به عدم ملکیت عین داریم. آقای مکارم حفظه الله می فرماید گرچه برخی گفته اند منافع می تواند مستقلا تحت ید باشد ولی ما قبول نداریم زیرا منافع جزء عوارض است و عوارض و حالات همیشه تبعی است و نگاه استقلالی به آنها نمی شود کرد. به تعبیر دیگر منافع بدون اعیان تحقق خارجی ندارند پس چطور می خواهد استیلای مستقل داشته باشد. علی کل حال چه استیلای استقلالی بر منافع ممکن است یا نه آیا استیلای بر منفعت دال بر ملکیت است یا نه؟ حتی در حق اختصاص مثل جایی از مسجد برای نماز مشخص نموده است این هم مورد بحث هست. بزرگان می فرمایند قاعده ید شامل منافع نیز می شود. دلیل روایات و سیره عقلائیه است که دلیل بر حجیت قاعده ید بودند. روایات اعم از منافع است مگر دلیل خاصی داشته باشیم بر عد شمول. عقلاء هم فرقی بین استیلای بر منافع و استیلای بر اعیان نمی گذارند. مثلا در اجاره، مستاجر مالک منافع است با اینکه استیلای بر عین ندارد و یدش دلالت بر مالکیت منافع دارد.

حدیث اخلاقی در ادامه درس :

 از بیانات امام صادق علیه السلام به عبدالله بن جندب این است که فرمودند: حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة علی نفسه فان رأی حسنة استزاد منها و ان رأی سیئة استغفر لها لان لا یخزی یوم القیامة. فرمود پسر جندب بر هر مسلمانی که ما را می شناسد حق است و لازم است که عملش را هر شبانه روزی بر خوش عرضه کند و محاسبه کند اگر حسنه بود طلب زیاده کند برای حسنات و اگر سیئه ای دید استغفار کند تا روز قیامت برای او خزیان و رسوایی نداشته باشد. اهل معرفت گفته اند انسان قبل از خواب کارهای روزش را بررسی کند اگر کارهای خوب انجام داده شکر کند. قرآن می فرماید و لان شکرتم لازیدنکم. شاید مقصود امام صادق علیه السلام که فرموده است استزاد منها همین باشد. طلب زیاده یک راهش این است که شکر کند تا افزایش نعمت باشد. در حدیث است که بنده وقتی سجده شکر بجا می آورد بعد از نماز واجب خدا به فرشتگانش می فرماید: فرشتگان من به این بنده ام نگاه کنید که بعد از نمازی که من بر او واجب کرده ام و او انجام داده به سجده شکر رفته است. به این بنده چه بدهم. فرشتگان ابتدا عرض می کنند خدا بهتر می داند بعد عرض می کنند خدایا بهشت را بده خدا می فرماید دیگر چه؟ همینطور یکی پس از دیگری تا اینکه می گویند: تا جایی که می دانستیم گفتیم و بعد از این نمی دانیم. خداوند می فرماید: این بنده من وظیفه اش را انجام داده بود از من تشکر هم کرد من هم می خواهم از او تشکر کنم. فرشتگان بهشت و همه را گفته اند ولی خدا می فرماید من می خواهم از او تشکر کنم. معلوم می شود این تشکر فوق این حرفها است. قرآن فرموده است: ان هذا کان لکم جزاءا و کان سعیکم مشکورا. سعی شما را مورد سپاس و شکر و تقدیر قرار می دهیم. بنابراین این مساله مهم است سجده شکر بجا آورد. بعد از اینکه دید اعمالش را درست انجام داده است سجده شکر بجا آورد اما اگر دید نه سیئه دارد در اعمالش حضرت فرمودند استغفر لها لان لا یخزی یوم القیامه. اینکه می فرماید استغفار کند تا روز قیامت رسوا نشود شاید علتش این است که شاید بخوابد و بمیرد و بیدار نشود لذا الان پرونده را ببندد و مختومه کند و اگر گناهی کرده استغفار کند در پیشگاه خدای تعالی تا خدا او را ببخشد و روز قیامت رسوا نشود. فرمود خوشا به حال بنده ای که در روز قیامت پرونده اعمالش را که به او دادند پای هر گناهی استغفاری برایش ثبت شده باشد. تمام این دانشهایی که می خوانیم ارزش دارند وقتی وسیله و طریق و ابزار برای عبودیت و بندگی خدا باشد و الا معلوم نیست بر او اثری مترتب باشد.

دانلود صوت درس https://eitaa.com/kharejhozehtorbat
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.